اللهم عجل الولیک الفرج

شهدا شرمنده ایم
شهدا شرمنده ایم | صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل
نويسندگان
لگوی ما
div>head
علمای شیعه
آیت الله سیستانی

آیت الله خامنه ای

آیت الله وحید خراسانی

آیت الله صافی گلپایگانی

آیت الله مکارم شیرازی

بهنام در تاریخ 12/11/1345 در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.شهریور 59 بود که شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند باور نمی کرد که خرمشهر دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام تصمیم گرفت بماند بمباران هم که می شد بهنام 13 ساله بود که می دوید و به مجروحین می رسید.از دست بنی صدر آه می کشید که چرا وعده سر خرمن میدهدمدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ3) مفابل عراقی ها ایستاده بودند بعد رئیس جمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید بهنام عصبانی بود مردم در شلیک گلوله هم باید عنایت می کردند به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود بهنام میرفت شناسایی چند بار او گفته بود ((دنبال مامانم می گردم گمش کردم)) عراقی ها فکر نمی کردند بچه 13 ساله برود شناسایی رهایش میکردند .یکبار رفته بود شناسایی عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود وقتی بر می گشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود هیچ چیز نمی گفت فقط به بچه ها اشاره می کرد عراقی ها کجا هستند و بچه ها راه می افتادند یک اسلحه به غنیمت گرفته بود با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود احساس مالکیت می کرد به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی می گفت به شرطی اسلحه را تحویل می دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن دست آخر به او یک نارنجک دادند یکی گفت ((دلم برای عراقی های مادر مرده می سوزد که گیر بیفتند بهنام خندید))برای نگهبانی داوطلب شده بود به او گفتند((به تو اسلحه نمی دهیم ها))بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت ((ندهید خودم نارنجک دارم)) با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد .شهر دست عراقی ها افتاده بود در هر خانه چند عراقی پیدا می شد که کمین کرده بودند یا داشتند استراحت می کردند خودش را خاکی می کرد موهایش را آشفته می کرد و گریه کنان می گشت خانه هایی را که پر از عراقی بود به خاطر می سپرد عراقی ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند گاه می رفت داخل خانه ها پیش عراقی ها می نشست مثل گرولال ها از غفلت عراقی ها استفاده می کرد
ادامه در ادامه مطلب


برچسب‌ها: زندگینامه بهنام محمدی,
ادامه مطلب
[ جمعه 29 شهريور 1392 ] [ 12:26 ] [ خادم الشهدا ]

وصیت نامه اول

 بسم الله الرحمن الرحیم
همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد
. . . ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد. . .
. . . ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه . البته بوسیله ایمانی که به خدا داری.
ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد . اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن . تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه.
هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از کسی ناراحت نشو.
ملیحه جون در این دنیا فقط پاکی، صداقت ،ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن ، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا میتونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر. . .
. . . ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد .
ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه با حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی . همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . .
. . . اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی درس بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن خوب قضاوت کن . همیشه از خدا کمک بخواه . حتما نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن . . .
. . . همیشه بخاطرت این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را بسپار « کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود . . .
ملیحه مهربانم هروقت نماز میخونی برام دعا کن

دومین وصیتت نامه در ادامه مطلب .


برچسب‌ها: وصیت نامه شهید عباس بابائی,
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 23:15 ] [ خادم الشهدا ]

*اولين وصيت نامه شهيد همت:

به تاريخ 19/10/59 شمسي ساعت 10:10 شب چند سطري وصيت نامه مي نويسم : هر شب ستاره اي را به زمين مي کشند و باز اين آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان مي داني تو را بسياردوست دارم و مي داني که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهيدان داشت.مادر، جهل حاکم بر يک جامعه انسانها را به تباهي مي کشد و حکومت هاي طاغوت مکمل هاي اين جهل اند و شايد قرنها طول بکشد که انساني از سلاله پاکان زائيده شود و بتواند رهبري يک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گيرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه امام حاضر بودم بميرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهاي سازش کار و بي تفاوت و متاسفانه جواناني که شناخت کافي از اسلام ندارند و نمي دانند براي چه زندگي مي کنند و چه هدفي دارند و اصلا چه مي گويند بسيارند. اي کاش به خود مي آمدند. از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقي - نه غربي؛ اسلامي که : اسلامي ... اي کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود مي آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک مي ماليدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندين سال طول مي کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بيرون ببرد ولي روشنفکران ما به اين انقلاب بسيار لطمه زدند زيرا نه آن را مي شناختند و نه باريش زحمت و رنجي متحمل شده اند از هر طرف به اين نو نهال آزاده ضربه زدند ولي خداوند، مقتدر است اگر هدايت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگي را دوست دارم ولي نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علي وار شهيد شدن, حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاري‌ترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد مي‌زند و خواهد زد. ببين ما به چه روزي افتاده ايم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشيده است ولي چاره اي نيست اينها سد راه انقلاب اسلاميند ؛ پس سد راه اسلام بايد برداشته شودند تا راه تکامل طي شود مادر جان به خدا قسم اگر گريه کني و به خاطر من گريه کني اصلا از تو راضي نخواهم بود. زينب وار زندگي کن و مرا نيز به خدا بسپار ( اللهم ارزقني توفيق الشهادة في سبيلک) .
و السلام؛
محمد ابراهيم همت

دومین وصییت نامه در ادامه مطلب


برچسب‌ها: وصيت نامه شهيد «حاج همت»,
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 23:12 ] [ خادم الشهدا ]
)« خواهران ما در حالى كه چادر خود را محكم برگرفته ‏اند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ می ‏كنند... هدف‏دار در جامعه حاضرشده ‏اند.»

 (رییس جمهور شهید محمد على رجایى)     

2)«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو می ‏ترسد تاسرخى خون من.»

 (شهید محمد حسن جعفرزاده)        

3) «مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداكارى شما رشد پیدا كردم.»

 (شهید غلامرضا عسگرى)        

4)«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوى‏معنویت و صفا مى‏كشاند.»

 (شهید على رضائیان)          

5) «از خواهران گرامى خواهشمندم كه حجاب خود را حفظ كنند، زیرا كه‏حجاب خون‏بهاى شهیدان است.»

  (شهید على روحى نجفى)        

6) «و تو اى خواهر دینى‏ام: چادر سیاهى كه تو را احاطه كرده است ازخون سرخ من كوبنده تر است.»

   (شهید عبدالله محمودى)         

7)«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بى‏اعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»

 (شهید على اصغر پور فرح آبادى)         

8)«به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم كه، حجاب را حجاب ‏را، حجاب را، رعایت كنید.».

(شهید حمید رستمى)          

9) «خواهرم: حجاب تو مشت محكمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»

  (شهید بهرام یادگارى)          

10)«یك دختر نجیب باید باحجاب باشد.»

    (شهید صادق مهدى پور)          

11)«از تمامى خواهرانم مى‏خواهم كه حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»

  (شهید سید محمد تقى میرغفوریان)          

12)«خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل كم است نهفته باش و همیشه گل باش.»

 (شهید حمید رضا نظام)          

13) «حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست»

  (شهید محمد كریم غفرانى)           

14) «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، كه شمایید كه دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىكشید.»
 «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»

 (سردار شهید رحیم آنجفى)         


برچسب‌ها: مجموعه‌ی وصیت نامه‌های شهدا درباره‌ی حجاب ,
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 23:8 ] [ خادم الشهدا ]
صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 21 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 مهر 1392 شهريور 1392
امکانات وب
محل قرار گرفتن کد های وب
روزشمار فاطمیه وصیت شهدا
روزشمار محرم عاشورا آیه قرآن تصادفی .. ..


؟؟؟؟؟