اللهم عجل الولیک الفرج

شهدا شرمنده ایم
شهدا شرمنده ایم | صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل
نويسندگان
لگوی ما
div>head
علمای شیعه
آیت الله سیستانی

آیت الله خامنه ای

آیت الله وحید خراسانی

آیت الله صافی گلپایگانی

آیت الله مکارم شیرازی

هدف از ایجاد این وب سایت آشنایی نسل جدید بچه های ایران با نسل گذشتشون یعنی جنگ و جبهه و شهادت هست . که ما یعنی سایت شهدا شرمنده ایم تمام تلاش خودمون رو می کنیم تا حتی چند نفری  که روزانه چه مستقیم و چه غیر مستقیم وارد سایت می شوند بتوانند مطالب سایت رو که شامل زندگینامه ، وصیت نامه و ... در باره شهدا می باشد رو مطالعه کنند تا بفهمند اون جوان هایی که هم سن ما و یا حتی کوچکتر بودن پرای چی  زندگی خودشون رو فدای جنگ و مقاومت کردند.

به امید روزی که برای پاسداشت بزرگ مردی های این شهدای عزیز همه ی ما گامی حتی کوچک در راستی معرفی آنها به دیگر نسل ها برداریم و سپاس گذار آنها باشیم


برچسب‌ها: درباره ی وبلاگ,
[ جمعه 5 مهر 1398 ] [ 14:16 ] [ خادم الشهدا ]

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه میدانم، لابد این طوری خوشتیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خوب لابد فهمیدی اینطوری حجابت کاملتره مثلا!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خوب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه ی قصه ها به ازدواج ختم میشوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز.
گفتم: خوب خودت بگو اصلا.
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس "حضرت زهرا(س)"است، خواستم کمی شبیه "حضرت زهرا(س)" باشم.

 


برچسب‌ها: ای کاش ما پسرا هم میتونستیم شبیه حضرت زهرا بشیم, شهداشرمنده ایم , ماه محرم, زندگینامه شهدا, حضرت زهرا,
[ دو شنبه 5 آبان 1393 ] [ 14:40 ] [ خادم الشهدا ]

 سيد مصطفي دوازدهمين و آخرين فرزند خانواده و هفتمين پسر اين خانواده پر بركت .

مصطفي از 14 سالكي وارد بسيج شد و از 17 سالگي پا به سنگر جبهه هاي جنوب و غرب كشور گذاشت . سيد تمام هستي و زندگيش را وقف جنگ كرد . آنقدر در جبهه ماند كه دوستانش به او پير جبهه مي گفتند . مقداري از حقوقش را به حساب جنگ مي ريخت و بعد از شهادت معلوم شد كه سر پرستي چند خانواده بي بضاعت را نيز بر عهده داشته است .

او معتقد بود : « جبهه به ما نيازي ندارد اين ما هستيم كه به جبهه نياز داريم » . بر مبناي اين اعتقاد تكامل خود را در جبهه مي ديد .مسير مسؤوليت هاي سيد مصطفي از تك تير اندازي در لشكر 14 امام حسين شروع شد .

شهيد واجدي به سرعت در جبهه رشد كرد و وارد واحد اطلاعات عمليات شد و به عنوان سر تيم شناسايي تا اعماق مواضع دشمن نفوذ مي كرد . پس از آن به سمت معاون واحد و بعد مسؤول واحد اطلاعات عمليات تيپ 44 قمر بني هاشم منصوب شد و با جان و تمام وجود خدمت كرد.

عملياتهايي كه سيد مصطفي واجدي در آنها شركت داشت عبارت است از : طريق القدس ، فتح المبين ، بيت المقدس ، رمضان ، والفجر يك و چهار ، خيبر ، بدر و عمليات هاي محدود و كوچك ديگر .

در عمليات والفجر هشت اين عارف شب و شير روز پس از آنكه بارها و بارها مجروح شده ، از اينكه به فيض  شهادت نائل نيامده ناراحت بود در تاريخ 27/11/64 در بهترين حالات يعني در حال نماز بر اثر اصابت تركش به تمامي بدنش رستگار شد و نزد جدش رسول الله شتافت .در اين عمليات او فرمانده گردان بود

[ سه شنبه 27 خرداد 1393 ] [ 12:28 ] [ خادم الشهدا ]

توی ظل گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند. توی کوچه ی هجده متری. تیم مهدی یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند. اوت آخر است. مادر می آید روی تراس « مهدی! آقا مهدی!برای ناهار نون نداریم ها برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.» توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند. توپ را می اندازد طرفشان و می دود سر کوچه.


برچسب‌ها: خاطره شهید مهدی زین الدین,
[ پنج شنبه 29 اسفند 1392 ] [ 20:55 ] [ خادم الشهدا ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 مهر 1392 شهريور 1392
امکانات وب
محل قرار گرفتن کد های وب
روزشمار فاطمیه وصیت شهدا
روزشمار محرم عاشورا آیه قرآن تصادفی .. ..


؟؟؟؟؟